ترنّم نظر

قالب پرشین بلاگ


ترنّم نظر
فرهنگی،سیاسی،اجتماعی

 

به عنوان یک فرد ایرانی شناخت احزاب و تشکل های سیاسی و اجتماعی و مذهبی از نکات حائز اهمیتی برخوردار می باشد. با اهمیت به این که افعال و فعالیتهای احزاب مختلف چگونه بوده و هست، مارو در ریل حرکت بسوی توانمندی ها قرار می دهد.

 

 سرگذشت احزاب در ایران (2)

از دوران مشروطه تا امروز

 

بخش چهارم: وضعیت جریان های سیاسی پس از قیام 15 خرداد

(1342 تا 1356)

پس از قیام 15 خرداد 42 رژیم ضمن ایجاد فضای خفقان سیاسی، هجمه خود جهت منکوب ساختن جریان اسلام گرا بیش از پیش افزایش داد که به تبعید حضرت امام (ره) به کویت و سپس ترکیه و از آنجا به عراق منجر گردید.

پس از سرکوب قیام 42 و خروج احزاب سیاسی مختلف از صحنه کشور، برخی کانون های قدرت به صورت احزاب سیاسی فرمایشی و نمایشی شکل        می گیرد که هر یک حول محور یکی از نخست وزیران شاه به وجود می آید.

«علم» حزب «مردم» را برپا کرد. «اقبال» حزب «ملیون» خود را به صحنه می آورد و «حسنعلی منصور» و جانشین وی «هویدا» از کانون مترقی خود، حزب «ایران نوین» را می سازند. چند سالی نیز حزب «پان ایرانیست» پزشکپور که جناح آشتی جوی ملیون افراطی است، مجوز فعالیت می گیرد و حزب کوچک دیگری هم به نام حزب «ایرانیان» که ظاهرا انشعابی از پان ایرانیست هاست، به دبیر کلی «فضل الله صدر» شکل می یابدو...

 

جریان چپ در دهه 40

بطور کلی جریان چپ در سالهای پس از 15 خرداد 42 به سه طیف عمده تقسیم شدند.

1_ مارکسیسم سنتی همان بقایای حزب توده بودند که در داخل کشور تشکیلات خود را از دست داده بودند و در شوروی و اروپای شرقی فعالیت می کردند.

2_ مائوئیسم و تروتستکیسم: پس از بروز اختلافاتی میان چین و شوروی، بخشی از رهبران حزب توده(فروتن،قاسمی،سخائی) منشعب شدند که منجر به تاسیس احزابی مثل سازمان انقلابی توده، طوفان، جامعه سوسیالیست های ایران در داخل کشور و حزب کارگران انقلابی، کومله، سهند در خارج از کشور گردید.

3_ چپ نو (چریکیسم): بدنبال کشیده شدن انقلاب کمونیستی به آمریکای لاتین و پیروزی مشی چریکی در کوبا و چین بخشی از مارکسیست های جوان ایرانی و جوانان حزب توده به مشی چریکی روی آوردند که خود این طیف نیز به چند گروه تقسیم می شدند.

 

جریان راست (ملی گراها)

در طیف ملیون، جبهه ملی اگرچه بعد از کودتای 28 مرداد همچون حزب توده قلع و قمع نشد اما تحرک چندانی هم نتوانست از خود نشان دهد.مصدق به جرم خیانت به کشور به سه سال زندان محکوم شد و پس از دوران محکومیتش تا آخر عمر(اسفند 45) در ملک خانوادگیش در قزوین به سر برد.دکتر حسین فاطمی وزیر امور خارجه اش نیز به دلیل نشر مقالاتی علیه دربار و شاه و اشرف در روزنامه اش «باختر امروز» حکم اعدام گرفت و بقیه اعضای حکومت مصدق با حکم های کمتری مواجه شدند. امثال آیت الله کاشانی، دکتر مظفر بقایی، حسین مکی، حائری زاده و ... خانه نشین شدند.

 

سازمان مجاهدین خلق

تنها گروهی که بدلیل برخورداری از حمایت ملی ها و مذهبی ها امید می رفت بتواند با اتخاذ شیوه مسلحانه در سالهای پس از 42 دست به اقدام قابل توجهی بزند. گروهی بود که در ظاهر از نهضت آزادی بخاطر اعتراض به شیوه سیاسی ملایمت آمیز منشعب گردید اما مطابق اسناد و اظهارات بازرگان در ابتدای فعالیت سازمان و آخرین روزهای سیاسی حیاتش در ایران که از آن ها (منافقین) به فرزندان انقلابیش ذکر کرد نشان می دهد که ظاهرا این انشعاب بر اساس تمهیداتی صورت گرفته و در واقع تقسیم کاری بیش نبوده است. در هر صورت این سازمان که توسط تعدادی از بچه های شهرستانی نظیر برادران رضایی (سه برادر و یک خواهر) ناصر صادق، اصغر بدیع زادگان، سعید محسن و محمد حنیف نژاد بنیان نهاده شد.در روزهای اواخر دهه 40 گرایش خود را به مارکسیسم علنی ساخت و در سال 54 رسما از طریق تلویزیون رژیم به اطلاع مردم رسانده شد.شاخه مارکسیست سازمان که کادر اصلی آن را تشکیل می داد، همچنین اعتراف کردند که به دوستان مذهبی خود در سازمان خیانت کردند و در اواخر دهه 40هنگامی که شش تن از اعضای گروه جهت آموزش نظامی به دبی اعزام شده بودند توسط پلیس آنجا دستگیر و با هواپیمای ایران بازگردانده می شوند.

اما افراد فوق حین بازگشت اقدام به ربودن هواپیما نموده و به عراق می روند و با پا در میانی مقامات فلسطینی به اردن فرار می کنند. هنگام بازگشت این گروه به ایران در سال 1350 فردی به نام شاه مراد دلفانی از دوستان حنیف نژاد موضوع را به اطلاع ساواک رسانده و ساواک موفق می شود در سال 1350 بیش از 80 تن از اعضای مرتبط با سازمان را دستگیر کند. همچنین یکی از سران سازمان اسامی چهره های روحانی مرتبط با سازمان را مثل منتظری، هاشمی و لاهوتی را در اختیار ساواک قرار می دهدکه به انحلال علمی سازمان در سال 1355 منجر می شود.

 

جریان مذهبی

هیئت های موتلفه اسلامی، اگر چه رژیم پس از 15 خرداد 42 هرگونه صدای مخالف را بویژه از سوی مذهبیون بشدت خفه می کرد اما گروهی از نیروهای بازاری وفادار به حضرت امام (ره) که سابقه مبارزاتی آن ها به «فدائیان اسلام» می رسید در اوایل دهه 40 با همکاری روحانیون سرشناسی مثل «محی الدین انواری» اقدام به تشکیل گروهی تحت عنوان «هیئت های موتلفه اسلامی» نمودند.این گروه نیز همچون فدائیان اسلام معتقد به حذف فیزیکی معاندین اسلام بود از همین رو لیستی از سران رژیم تهیه کرد تا نسبت به اعدام انقلابی آنها اقدام کند.اما در اجرای ترور حسنعلی منصور نخست وزیر وقت در بهمن ماه 1343 اعضای گروه دستگیر و چهار تن از هسته مرکزی شامل محمد بخارایی، رضا صفار هرندی، مرتضی نیک نژاد و حاج صادق امانی به علت رهبری گروه مجازات شدند.حاج مهدی عراقی، حاج هاشم امانی، حبیب الله عسگر اولادی، ابوالفضل حیدری، کلافچی و مورسی نیز به حبس ابد محکوم شدند. حجت الاسلام انواری نیز به 15 سال زندان محکوم گردید. بقیه اعضا نیز حبس کمتری گرفتند.

 

حزب ملل اسلامی

گروه دیگری که پس از قیام پانزده خرداد42 در جهت مبارزه با رژیم ستمشاهی پی ریزی شد حزب ملل اسلامی به رهبری سید کاظم بجنوردی بود که در همان ابتدای فعالیت در سال 1344 توسط ساواک شناسایی و 80 نفر از اعضای اصلی آن دستگیر و 55 نفر از آنها محکومیت یافتند. رهبر گروه به حبس ابد محکوم شد و مابقی اعضا از جمله محمد میرصادقی، ابوالقاسم سرحدی زاده، سید محمودی، عباس دوزدوزانی، هاشم آیت الله زاده و محمدجواد حجتی کرمانی محکومیت های سنگینی گرفتند. بدین ترتیب این گروه نیز پیش از هر موفقیتی در اجرای مقاصدش عملا بازماند.

 

انجمن های اسلامی

یک تشکل دیگر مذهبیون در انجمن های اسلامی اقشار مختلف نمود پیدا کرد. در اردیبهشت سال 1340 کنگره ای از انجمن های اسلامی مهندسین، پزشکان، دانشجویان، معلمین، انجمن تبلیغات اسلامی، کانون نشر حقایق اسلامی مشهد و کانون توحید (جمعا 13 تشکل) تشکیل گردید. سال بعد این کنگره با حضور 17 گروه برگزار شدو حتی برخی از مراجع برای آن نماینده یا پیام فرستادند. این انجمن ها که در طول دهه چهل و پنجاه فعال بودند منجر به برگزاری جلسات سخنرانی در حسینیه ارشاد توسط دکتر شریعتی و استاد مطهری گردید و ار نتایج جلسات آن ها مقالاتی منتشر گردید که از مهمترین آن ها کتاب «مساله حجاب» استاد مطهری و «انتظارات مردم از مراجع» توسط بازرگان و کتاب مشهور «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت» در سال 41 بود.

 

سایر گروه های مذهبی

چند گروه مذهبی دیگر نیز در دهه چهل تشکیل شدند که شاخص ترین آن ها عبارتند از :

_ نهضت مجاهدین خلق : گروهی از نیروهای مذهبی سازمان مجاهدین خلق که پس از حاکمیت بخش مارکسیست آن به عنوان اعتراض جدا شده بودند اقدام به تشکیل گروهی بنام نهضت مجاهدین خلق به رهبری لطف الله میثمی نمودند.

_ کنفدراسیون علی الاصول: این کنفدراسیون در مسیر سیاسی کار خود را آغاز کرد اما پس از بروز انشعابی که بر سر سیاسی کردن آن پدید آمد و چارچوب تشکیلاتی آن اجازه فعالیت سیاسی را نمی داد لذا یک طیف آ« در مقابل رژیم تسلیم شده و به فعالیت غیر سیاسی خود ادامه دادند.

_ جبهه آزادی بخش مردم ایران: این گروه که متشکل از افراد تحصیل کرده ای بود که برای مصدق احترام خاصی قائل بودند و اهم فعالیت آن ها در ترجکه آثار خارجی خلاصه می شد اما این گروه نیز در سال 44 با دستگیری اعضایش متلاشی شد.

_حزب الله : بقایای گروههای اسلامی مثل موتلفه، جبهه ی آزادی بخش مردم ایران و چند تن از مجاهدین خلق در سال 1350 تشکیلاتی به نام «حزب الله» پایه ریزی کردند که بسرعت اعضایش دستگیر و بازداشت شدند.

_ اتحادیه انجمن های اسلامی اروپا: مرحوم دکتر بهشتی در سالهایی که در آلمان اقامت داشت یک گروه مطالعاتی را پایه ریزی کرد که با گسترش آن نام اتحادیه انجمن های اسلامی اروپا، گروه فارسی زبان به خود گرفت و نشریه «اسلام مکتب مبارز» را در آلمان منتشر می کرد. بعدها دانشجویان انگلستان نیز با این گروه مرتبط شدند و نخستین گردهمایی خودشان را در سال 1349 در هامبورگ برگزار کردند.

_نهضت آزادی در خارج از کشور: دکتر شریعتی پس از جدائیش از کنفدراسیون، نهضت آزادی را در خارج از کشور بنا کرد.

_ صلواتیون و اعتراضیون : دو گروه انشعابی از سازمان مجاهدین خلق بودند اسامی چند گروه دیگر که در سالهای پس از قیام پانزده خرداد مشغول مبارزه با رژیم بودند عبارتند از: منصورون، فلق، حدید، فجر اسلام، صف، مقداد، ابوذر، مهدیون، فلاح و...

 

 

بخش پنجم: جریان شناسی انقلاب اسلامی

 

بدنبال حوادثی نظیر تغییر مبدأ تاریخ رسمی کشور از هجرت پیامبر گرامی اسلام به مدینه (هجری قمری) به آغاز سلطنت کوروش (هجری شمسی) که در سال 1355 به مناسبت پنجاهمین سال سلطنت پهلوی صورت گرفت که تحریک احساسات مذهبیون بویژه علما را در پی داشت و همچنین شهادت مرحوم آقا مصطفی خمینی فرزند ارشد حضرت امام (ره) که نقش قتل وی به رژیم منتسب می شد و سرانجام مقاله «استعمار سرخ و سیاه» با نام مستعار رشیدی مطلق که بعدا معلوم شد از سوی داریوش همایون وزیر فرهنگ وقت نوشته شده است. موجی از حرکتهای اعتراضی مردم مسلمان بویژه قیام مردم قم و تبریز در 19 دی 56 را بدنبال داشت.

در اینجا آرایش و وضعیت جریانات سه گانه و گروه های التقاطی را در مقطع پس از پیروزی انقلاب اسلامی (57 تا 61) مورد بررسی قرار می دهیم.

 

الف) جریان چپ

1_ حزب توده: این حزب پی از آنکه قیام پانزده خرداد را حرکت فئودالها و روحانیون مرتجع و مخالف اصلاحات خواند و آنرا محکوم کرد عملا از صحنه مبارزه با شاه خارج شده و حداکثر فعالیت سیاسی آن ها در صدور بیانیه ای سیاسی و پخش برنامه های رادیویی خلاصه می شد. اما با پیروزی انقلاب سران حزب، اعضای کمیته مرکزی و اجرایی به همراه نورالدین کیانوری و احسان طبری وارد ایران شدند و برای آنکه چهره ای انقلابی از خود نشان دهند ضمن مخالفت با دولت موقت به حمایت از خط امام و اشغال لانه جاسوسی پداختند و این در حالی بود که در غائله کردستان با حزب دمکرات و کومله همکاری می کردند. پیشنهاد این حزب برای تشکیل «جبهه متحد خلق» متشکل از نیروهای خط امام، حزب توده، دمکرات کردستان، فدائیان خلق، مجاهدین خلق و لیبرال بر کسی پوشیده نیست. بدنبال همین چهره نفاق آلود حزب، نهادهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی در سال 61 و 62، ارتباطات جاسوسی حزب با سازمان جاسوسی شوروی(ک. گ. ب) و اسرار توسعه شبکه مخفی نظامی آن را کشف می کنند. از همین رو در 17 بهمن 61 رهبران و کادر درجه اول حزب دستگیر شده و دادستانی کل انقلاب رسما انحلال حزب توده را اعلام می کند. بعدها کیانوری و طبری در جریان محاکمات خویش به مقاصد پنهانی حزب اعتراف کردند.

2_ چریکهای فدایی خلق : این گروه چنان که پیشتر ذکر شد در سال 1350 اعلام موجودیت کرد. بدلیل انتخاب مشی مسلحانه اکثر اعضای کلیدی آن یا اعدام و یا با دادن تعهد همکاری با رژیم از زندان نجات یافته بودند. در آبان ماه 56 نیز یک گروه از این سازمان منشعب شد و به حزب توده پیوست. پس از پیروزی انقلاب این سازمان از در عناد با جمهوری اسلامی برخاست و در فتنه های کردستان و ترکمن صحرا علیه نظام وارد عمل شد. در سال 59 گروه به دو بخش اقلیت (رادیکال) و اکثریت (معتدل) منشعب شدند. گروه اقلیت با انجام عملیات خرابکاری بسرعت نابود گردید و اکثریت به حزب توده پیوست و سرنوشت آن نیز به توده گره خورد.

3_ حزب دمکرات کردستان

4_ حزب کومله (زحمتکشان ملت ایران)

5_ حزب خلق مسلمان

 

ب) جریان لیبرال و ملی گرا

_ جبهه ی ملی چهارم :یکی از تشکل های فعال سیاسی در جریان راست «جبهه ی ملی» می باشد که برای اولین بار در آبان 28 در منزل مصدق بوجود آمد و برخلاف موفقیتی که در نتیجه همکاری با جریان مذهبی بدست آورد پس از کودتای 28 مرداد فروپاشید.

جبهه ی ملی دوم نیز که در سال 39 شکل گرفت عملا کاری از پیش نبرد و در سال 44 منحل شد. جبهه ی ملی سوم هم که در سال 44 بوجود آمد پیش از هرگونه اقدام موثر توسط ساواک شناسایی و اعضای آن دستگیر شدند و تا سال 56 در داخل موفق به اقدام موثری نبودند اما دو شاخه از آن در خارج از کشور توسط «شاهپور بختیار» و در پاریس توسط «بنی صدر» اداره می شد.

جبهه ی ملی چهارم اندکی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در سایه دولت آشتی ملی (شریف امامی) به رهبری کریم سنجابی (بتاریخ 8 شهریور 56) اعلام موجودیت کرد اما پس از آغاز به کار بختیار در پست نخست وزیری کار را پایان یافته تلقی کرد که با مخالفت حضرت امام (ره) روبرو شد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی جبهه ی ملی در حالیکه چندتن از اعضای آن به همراه «نهضت آزادی» وارد کابینه شده بودند، بنای مخالفت با مشی امام(ره) را در پیش گرفتند که اوج آن در «لایحه قصاص» بروز کرد. از آنجا که مخالفت با این لایحه به معنای مخالفت با آیات و روایات صریح اسلامی تلقی شد، حضرت امام با صدور اطلاعیه ای ارتداد این گروه را اعلام کردند، پس از این تاریخ بود که رهبران جبهه ی ملی به خارج از کشور رفتند و به فعالیت علیه نظام پرداختند. این در حالیست که در اولین انتخابات ریاست جمهوری «بنی صدر» از این طیف به عنوان رئیس جمهور گزیده شد.وی که برای کسب آرائ عمومی موفق شده بود خود را «کاندیدای امام» جا بزند پس از پیروزی ابتدا خط خود را در مسیر جدا از نیروهای انقلابی قرار داد و به ایجاد چالش با مجلس و دیگر نهادهای انقلابی پرداخت. وی یک سال پس از انتخابش در 14 اسفند 59 طی سخنانی در دانشگاه تهران به حمایت علنی از مصدق پرداخت و دستور حمله به نیروهای حزب اللهی را که آن ها را چماقدار می خواند، صادر کرد.

بنی صدر در سال 60 زیاده خواهی های خود را به جایی رساند که علنا در مقابل رهبری انقلاب اسلامی قرار گرفت.

از همین رو در اول خرداد ماه حضرت امام (ره) بنی صدر را از جانشینی فرمانده کل قوا عزل فرمودند و مجلس در آخر همین ماه به بی کفایتی رئیس جهور رأی داد. با فرار بنی صدر به خارج از کشور معلوم گردید که بسیاری از مخالفت های برخی از اعضای جبهه ی ملی، نهضت آزادی و سازمان مجاهدین خلق (منافقین) از وی یک تاکتیک حزبی بوده و یا حداقل همه ماجراهای طیف لیبرال در یک مرکز طراحی و به مورد اجرا در می آمده است. به هر صورت 30 خرداد ماه سال 1360 روز تعیین سرنوشت همه گروههای لیبرالی اعم از جبهه ی ملی، عناصر سلطنت طلب، نهضت آزادی و سازمان مجاهدین خلق می باشد که تنها در ظاهر تفوت هایی با هم یافته اند اما در حوادثی مثل 30 تیر از مرکز کنترل فرماندهی واحد مأمور به حمایت از یکدیگر می شوند.

 

ج) التقاطیون

_ جنبش مسلمانان مبارز : در سال 56 تعدادی از اعضای نهضت آزادی مثل محمد توسلی، عبدالعلی بازرگان، فریدون سحابی و هاشم صباغیان به مدیریت  حبیب الله پیمان و یزدان حاج حمزه تشکلی تحت عنوان «جنبش مسلمان مبارز» راه اندازی کردند که منجر به نشریه ای با همین نام در تیرماه 1357 گردید.

این نشریه پس ار انقلاب انتقاداتی را متوجه بازرگان می کرد که با واکنش شدید نهضت آزادی مواجه شد. پیمان که خود را از موسسین جاما(جنبش انقلابی مردم ایران) بود، مدتی بعد از آن جدا شده در سالهای پس از انقلاب نشریه ای بنام«امت» منتشر می ساخت که به او و همکارانش در این مقطع «امتی ها» نیز گفته می شد. جنبش مسلمانان مبارز یکی از متحدین سازمان مجاهدین خلق بشمار می رفت و نقش زیادی در جذب افراد به آن داشت. پیمان در چند سال بعد در مجله «ایران فردا» مشغول فعالیت شد. و در جریان دوم خرداد نیز یکی از متحدین اصلی ائتلاف ملی _ مذهبی ها بود و به گفته خودش از تئریسین های تز «نافرمانی مدنی» برای اصلاح طلبان بوده است.

_ گروهک روند جدایی: پس از تسلط مارکسیستها بر سازمان مجاهدین خلق در سال 1354 یک بخش از این گروه در خارج از کشور با نگاه التقاطی بین اسلام و مارکسیسم به فعالیت خود ادامه دادند که از جمله آن ها تشکیلات انگلستان به مدیریت «رضا رئیس طوسی» بود و بعدها فرزدی بنام «حسین رفیعی» به آن پیوست. این دو نفر پس از پیروزی انقلاب اسلامی به کشور بازگشتند و مسئولیت روابط خارجی سازمان مجاهدین خلق را بر عهده گرفتند. اما پس از آنکه سازمان به شیوه مسلحانه در مقابله با نظام برخاست این دو نفر در اعتراض به مدیریت «رجوی» از سازمان جدا شده و جزوه ای تحت عنوان «روند جدایی» منتشر کردند که بعد ها تابلو این گروه انشعابی شد.رئیس طوسی مدتی پس از همکاری با باند مهدی هاشمی در جریان مجله «ایران فردا» فعال شد و در ائتلاف ملی _ مذهبی ها شرکت فعال داشت.

 

جنبش انقلاب مردمی ایران (جاما) : این گروه در اوایل سال 1340 توسط حبیب الله پیمان و دکتر کاظم سامی بنیان نهاده شد که پس از مدت کوتاهی بدلیل رویکرد مسلحانه اعضای آن دستگیر شدند. پس از انقلاب اسلامی سامی به کمک افرادی مثل نظام الدین قهاری به فعالیت گروه ادامه داد و در قالب فعالیت های سیاسی با منافقین در جریان انتخابات خبرگان رهبری ائتلاف کرد. رهبر گروه (دکتر سامی) به عنوان وزیر بهداری دولت موقت وارد کابینه شد و برای ریاست جمهوری نیز کاندیدا شد و در مجلس اول نیز نماینده تهران بود. پس از فوت سامی، قهاری تنها عضو این گروه با ملی _ مذهبی ها وارد ائتلاف شد.

 

د) جریان مذهبی

با وجود آنکه انقلاب اسلامی بنابه اعتراف همه گروههای چپ و راست، داخل و خارج، دوست و دشمن، توسط جریان مذهبی هدایت و رهبری شد اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی تعداد گروههای وابسته به این جریان از سه تشکل فراتر نرفت و این در حالی بود که هر سه گروه فوق بنوعی در قبل از انقلاب نیز وجود داشتند.

1_ هیئت های موتلفه اسلامی

چنانچه پیشین از این ذکر شد این گروه در اوایل دهه 40 در حالی بنیان نهاده شد که بسیاری از چهره های آن مبارزه در فدائیان اسلام و در کنار آیت الله کاشانی را تجربه کرده بودند. در جریان قیام پانزده خرداد نیز اعضای این گروه از جمله صدیق ترین نیروهای انقلابی و خط امامی بودند. نقش موتلفه اسلامی در پشتیبانی مادی و معنوی از انقلاب اسلامی بویژه پخش و تکثیر اعلامیه های حضرت امام (ره) بر کسی پوشیده نیست. پس از وقوع انقلاب نیز با ورود رهبر کبیر انقلاب به میهن اعضای این گروه از جمله حلقه های اولیه حفاظت و کمیته استقبال از امام بودند.

 

2_ سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی

این تشکل سیاسی با ائتلاف هفت گروه امت واحده، توحیدی فلق، توحیدی فلاح، توحیدی بدر، صف، موحدین و منصورون در 16 فروردین ماه 58 اعلام موجودیت کرد و نقش زیادی در ایجاد نهادهای انقلابی ایفا کرد اما از همان روزهای آغاز فعالیت اختلافاتی میان اعضای آن بروز کرد و با پدیدار شدن دو طیف چپ و راست اقتصادی در اداره کشور، این اختلافات شدیدتر گردید. بطور کلی سه شاخه یا دیدگاه بر سازمان حاکم بود :

الف) گروهی که بر سنت گرایی در مسایل اقتصادی و اجتماعی تمایل داشتند و برای نماینده حضرت امام ولایت قائل بودند این شاخه به راست موسوم شدند.

ب) گروهی که خود را موظف به تبعیت از نظریات شخصی آیت الله راستی نمی دانستند مثل بهزاد نبوی، سعید حجاریان، مصطفی تاج زاده، محمد سلامتی که به چپ موسوم شدند.

ج) افرادی که اختلافات فوق را قابل حل ندانسته و خواستار انحلال سازمان بودند که نظر آن ها در 25 فروردین 1361 با لغو شوراهای سازمان بوسیله نماینده حضرت امام (ره) محقق شد. انحلال رسمی سازمان در مهرماه 1365 در پی ارسال نامه ای حاوی استعفای آیت الله راستی کاشانی مورد موافقت حضرت امام (ره) قرار رفت.

 

3_ جامعه روحانیت مبارز

جامعه روحانیت مبارز تنها تشکل سیاسی است که نطفه آن در کوران انقلاب بسته شده و جماعتی از روحانیون طرفدار امام(ره) که مبارزه خود را از سال 42 آغاز کرده بودند، اما دارای تشکل و نهاد سازماندهی شده نبودند، در اواسط سال 56 موجودیت آن را اعلام داشتند. این تشکل ابتدا در شمیران فعالیت خود را آغاز کرد اما به تدریج تهران را به دوازده منطقه تقسیم و از هر منطقه یک نماینده در مرکزیت آن حضور داشت.

مهمترین چهره های بنیان گذار این جامعه عبارتند از: آیت الله دکتر بهشتی، استاد مطهری، دکتر مفتح، دکتر باهنر، آیت الله مهدوی کنی، آیت الله خسروشاهی، عبدالمجید ایروانی، هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری، معادیخواه، مهدی کروبی، هادی غفاری و...

جامعه روحانیت در پیروزی انقلاب نقش حلقه اول ارتباطی با رهبری انقلاب را ایفا کرد و پس از طلوع انقلاب اسلامی نیز سهم بسزایی در شکل گیری نهادهای انقلابی و اداره کشور داشت که  از جمله آن می توان به مجلس موسسان قانون اساسی، ریاست مجلس اول، اولین رئیس قوه قضائیه، اعضای شورای نگهبان، اعضای شورای انقلاب، مناصب نمایندگیهای امام، ائمه جمعه و ... اشاره کرد.

 

4_ حزب جمهوری اسلامی

حزب جمهوری اسلامی به عنوان بزرگترین تشکیلات سیاسی تاریخ ایران زمانی بنا نهاده شد که هنوز انقلاب به پیروزی نرسیده بود اگرچه در هسته مرکزی حزب مرحوم بهشتی، آیت الله خامنه ای، شهید باهنر، حجت الاسلام موسومی خوئینی ها و دکتر پیمان قرار داشتند اما عده زیادی از شخصیت های سیاسی روحانی و غیر روحانی پیش از انقلاب در جریان شکل گیری آن بودند. پس از سقوط رژیم، حزب جمهوری اسلامی توسط 5 نفر (بهشتی،خامنه ای، رفسنجاین، باهنر، موسوی اردبیلی) رسما اعلام موجودیت کرد و شهید بهشتی به عنوان اولین دبیر کل حزب معرفی شد. این حزب بسرعت در سراسر کشور گسترش پیدا کرد و بیش از یک میلیون نفر فرم عضویت آن را تکمیل کردند. غالب مسئولین کشوری و محلی از این حزب بودند که از آن جمله در عالیترین مسئولیت ها رئیس جمهور(آیت الله خامنه ای)، نخست وزیر(مهندس موسوی)، رئیس دیوان عالی کشور(مرحوم بهشتی)، رئیس مجلس (هاشمی رفسنجانی) از اعضای مرکزی قرار داشتند.  


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ جمعه 16 دی 1390برچسب:احزاب سیاسی ایران,جریان راست و چپ, ] [ 11:10 ] [ AdMiRaL ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.